راز خوشبختی

یکی از مشکلات بشر در عصر ماشین و فضا در دورانی که انواع واقسام تفریحات و سرگرمیها در اختیار انسان مدرن قرار دارد، احساس یکنواختی و تکراری بودن امور زندگی است. جای بسی تعجب است که هرچقدر زندگی مرفه تر و سبک آن مدرن تر می شود این احساس یکنواختی و ایستایی بیشتر میگردد در چنین حالتی هر نوع تنوع فقط اثری موقت دارد و پس از مدتی باز احساس دلزدگی و دلمردگی به سراغ اشخاص می آید. واقعا مشکل انسان چیست آیا پیشرفت است. خیر، مشکل انسان این است که هیچ وقت احساس رضایت و قناعت نمیکند او همیشه بدنبال گمشده ای است. مشکل انسان در خود واقعیت جستجو نیست چرا که جستجو انسان را به جلو و به پیشرفت سوق می دهد بلکه مشکل او در این است که گمشده خود را در جای اشتباهی جستجو میکند انسان بدنبال سعادت و رضایت درون است اما در کجا میتوان این سعادت را یافت
این مساله یادآور داستان زن سامری در کتاب انجیل یوحنا می باشد جائیکه این زن بهنگام ظهر برای کشیدن آب از چاه آمده بود. زمانیکه هیچ زن دیگری برای آب کشیدن بسر چاه نمی آمد شاید او بخاطر نحوه زندگی که داشت از حضور یافتن در میان دیگران شرم داشت ولی او هم مثل همه تشنه بود. آنروز بطور مخصوص کسی سر چاه انتظار اورا میکشید مردی غریبه که از ظاهرش مشخص بود یک یهودی است و حتی از او درخواست آب میکند. زن با تعجب پرسید چگونه ازمن درخواست میکنی که بتو آب بدهم در جائیکه تو یهودی و من سامری هستم. آن مرد غریبه که عیسی نام داشت به زبان امروزی به او گفت اگر میدانستی خدا چه لطفی میخواهد در حق تو انجام دهد و اینکه چه کسی با تو صحبت میکند از او خواهش میکردی تا بتو آب روان (زنده) بجای آب چاه عطا نماید. بله خدا بسراغ ما می آید و میخواهد به ما آب روان (زنده) عطا کند. آبی که پویا ست ومانند آب ایستای چاه کسالت آور و خسته کننده نیست اما افسوس که در بسیاری از اوقات ما قادر به تشخیص موقعیت ها نیستیم
زن در پاسخ به عیسی گفت دلو(سطل) نداری و چاه عمیق است پس از کجا آب زنده داری؟ بله او حق داشت چاه عمیق است! چاهی که بتواند خواسته های سیراب نشدنی ما را برآورده سازد بسیار عمیق است. زن ادامه داد همچنین ما و اجداد ما قرنهاست که سعادت خود را از این طریق بدست آورده ایم و حال تو میخواهی راه تازه ای را بما نشان دهی؟ مگر تفاوت تو با دیگران در چیست
عیسی پاسخی قابل تامل داد و گفت هر که از این آب بنوشد باز تشنه گردد اما هرکه از آبی که من میدهم بنوشد هرگز تنشه نگردد. بله بشر در جایهای مختلف بدنبال سعادت می گردد و هر کدام برای خود چاهی مخصوص دارد چاه یکی پول است و دیگری کار. چاه یکی صنعت است و تکنولوزی و دیگری هنر وخلاقیت های فردی. هر کسی میکوشد از چاه مخصوص خود آب سعادت را بکشد. امروز چاه شما کدام است
عیسی مسیح اعلام نمود آبی که او می بخشد چشمه ای می شود در درون ما، بله حقیقیت اینجاست چشمه در درون ماست و نه در بیرون. اشکال کار ما انسانها این است که چشمه سعادت را در بیرون خود جستجو میکنیم اما عیسی فرمود آن چشمه در درون شماست و شما کافی است به لب چشمه درون بروید و در آنجا منتظر ملاقات خدا باشید. امروز مسیح میتواند در درون ما چشمه ای بوجود آورد چشمه ای جوشان و زنده، اما مراقب باشیم که همچون آن زن سامری دچار سو تفاهم نشویم چون مسیح بما وعده چاههای مختلف را نمیدهد که تمام نیازهای مارا برآورده سازد بلکه وعده چشمه درون. بعبارت دیگر او وعده سلامتی و آرامی را میدهد در اینجاست که ما میتوانیم درکنار این سلامتی و آرامی به سائر نیازهای زندگی خود دسترسی داشته باشیم. اما نکته اینجاست که دیگر خسته و با باری سنگین بدنبال سعادت در چاههای مختلف نمی گردیم چرا که حال چشمه در درون ماست
نویسنده آرمان رشدی